در دولت يازدهم، رقابتهاي سياسي به بحران ملي تبديل نشد و يکشنبه سياه مجلس هم تکرار نشد. مجموعه اين فرايندها، نشان از عادي شدن فرايندهاي سياسي در کشور دارد، آن هم در حالي که کشور سالهاي زيادي را دستخوش تلاطمات کاذب بود. محمد عطريانفر، فعال سياسي در گفتوگو با «آرمان ملي» به چرايي عادي شدن فضاي سياسي کشور و نقش دولت و انديشه اعتدالي پرداخته است.
ايرانيان بار ديگر در معرض انتخاب قرار گرفتند، با توجه به اينکه برخي نامزدها تلاش کردند فضا را تند کنند، اين احتمال وجود دارد که بار ديگر معارضهها تند شود؟
ابتدا وارد انتخاباتي شده بوديم که به نظر ميرسيد روابط نامزدهاي برگزيده آرام است و رقابت آنان منطقي است. اما فضا اينگونه نشد. برادر عزيزمان جناب آقاي قاليباف اولين فردي بود که عصباني، خشن و در مقام مچ گرفتن يا نوعي فرار به جلو و اعمال موازنه مثبت قرار گرفت. دوستان ما در جبهه اصلاحي و اعتدالي تلاش کردند در اين بازي قرار نگيرند يا در اين دام نيفتند. البته آنان حق دارند که در قبال برخي اظهارنظرها که بوي تهمت و خلاف واقع ميدهد، جواب بگويند اما در کل، مواضع آقاي دکتر روحاني و آقاي دکتر جهانگيري باعث شد فضا را آرام بدانيم. اگرچه جناب آقاي قاليباف احتمالا از عدم توفيق در دورههاي گذشته دل پري داشت يا انتظار داشت در کنار ايشان رقيب اصولگرايي نميبود، اما آقاي رئيسي به صورت وي آي پي وارد جمنا شدند و در راس جدول آنان قرار گرفتند. اين شرايط ممکن است دلخوريهايي براي ايشان ايجاد کرده باشد. اما ايشان بايد از سوي دوستان خود توصيه ميشد که از سياستهاي عصبي و خشن، توهين به دولت و زيرسوال بردن عملکردها که ذهنها را به سوي دولتهاي نهم و دهم متبادر ميکند، فاصله بگيرند. آقاي قاليباف اين استعداد را داشت که با متانت در صحنه حاضر شود. زيرا آنچه از ايشان به عنوان تندروي ظاهر ميشود، جنبه ذاتي ايشان نيست و ناشي از وضعيت پيراموني ايشان است که ناخواسته به ايشان تحميل شده بود. در عين حال همه ما اميدواريم مردم با آرامش و متانت، در پاي صندوقهاي راي حرف خود را بزنند تا باعث آزردگي هيچ جرياني نشود.
در دولت يازدهم، شاهد عادي و نرماليزه شدن فضاي سياسي کشور بوديم. اين تحول را ناشي از چه ميدانيد؟
عاديسازي فضاي سياسي کشور ناشي از اقدامي از سوي دولت يا عدم اقدام از سوي دولت نيست. اين جنبه از آرامش و امنيت حاکم بر روابط سياسي به ويژه روابط انتخاباتي ناشي از نوعي عقلانيت از ناحيه نظام سياسي ايران و گروههاي سياسي به ويژه اصلاحطلبان است. فيالواقع با اقدام همهجانبهگرايانه عقلاني از ناحيه نهاد قدرت در ايران، شرايط به گونهاي مديريت شده که ما شاهد زدودن هر گونه عوارض تند، خشن و رفتارهاي راديکال از عرصه رقابتها هستيم. رکن بزرگي از اين نقشآفريني هم متعلق به انديشه اعتدالي و اصلاحطلبي است که در اين رابطه سياست را به گونهاي مديريت کردند که اگر رقابتي هم شکل ميگيرد، معارضههاي اين رقابت در درون نظام شکل ميگيرد. به عبارت روشنتر، دوقطبي انتخاباتي، دو قطبي درون نظام است. به اين معنا که هم مردم و هم حاکميت سياسي ايران، امنيت و آرامشي را ايجاد کردند که مطابق آن، هر اتفاقي که مردم رقم بزنند، مورد احترام و تاييد نظام سياسي ايران خواهد بود.
سوال من ناظر بر عملکرد دولت يازدهم است. چقدر مسير، درست طي شده است؟
دولت تکاليف قانوني خود را انجام ميدهد. اما معمولا تحولات سياسي ناظر بر رقابتها و منازعات انديشههاي سياسي است. البته از آنجا که دولت خود برگزيده و برانگيخته يکي از تفکرات سياسي است، ميتواند در اين رابطه نقش مثبتي را ايفا بکند، اما سند اين تحول به نام انديشه اعتدالي و اصلاحات است. به عبارت ديگر، اگر دولت به عنوان حاکميت اجرايي کشور را نماينده فکر اعتدالي و انديشه اصلاح طلبي قلمداد کنيم، ميتوانيم بگوييم که آنان هم در اين روند نقش و تاثير داشتند. اما مادر اين آرامش، ناشي از عقلانيت سياسي است که از ناحيه فکر اصلاحطلبي و اعتدالي صادر شده است و دولت هم در پيادهسازي فکر سياسي که برگزيده آن است، وظايف و تکاليفي را انجام ميدهد.
تفاوت نگاه دولت به سياست داخلي و خارجي چيست؟
شخصيتهايي که به عنوان همکار براي رئيسجمهور انتخاب ميشوند، از مشترکات گستردهاي برخوردارند، اما هرکدام ميتوانند در پيشبرد اهداف تخصصي يا حرفهاي و تشکيلاتي سازمان متبوع خود با موازين و ديدگاههاي خود، کار را پيش ببرند. به باور من، وزراي کشور و خارجه دولت روحاني، مشترکات جدي دارند و فصل مشترک همه آنان شخص آقاي روحاني و انديشهها و ديدگاههاي اوست که در دولت تعقيب ميکند و هيچ کس از آن تخطي نميکند. اما تفاوتهايي که از منظر مردم مشاهده ميکنيم، ناشي از دولت نيست، بلکه ناشي از بستري است که وزرا در آن فعاليت ميکنند. نيروهايي که در سياست داخلي تعارضات يا ديدگاههاي مختلفي دارند، در سياست خارجي همسويي دارند و يکديگر را حمايت ميکنند.