بهروز غريبپور*/ وقتي در هوا عطري پراکنده ميشود بايد آن را استشمام کرد نه اينکه با لجاجت بخواهيم آن را ببينيم يا در مشت بگيريم. حاشا کردن عملکرد مثبت مسئولان در اين چهارسال مثل اين است که بخواهيد آن عطر را لمس کنيد. ما وظيفه داريم رأي دهيم زيرا به گفته چرچيل «اگر اسبها به ميدان نيايند الاغها به آخر خط ميرسند».
ملتي که به سرنوشت خويش علاقهمند است بايستي به ميدان بيايد. اصلاً فکر کنيد رأي شما شمرده نميشود يا آرا مهندسي ميشوند، من به اين دروغها و کارشکنيها اعتقادي ندارم، ولي با رأي دادن تفاوت شمايي که به کانديداي اصلح رأي ميدهيد با کساني که به طرفهاي مقابل و مخالف عملگرايي مثبت رأي ميدهند مشخص شده و معلوم ميگردد که شما خواستار يک کشور مترقي هستيد؛ تعداد آرا نوعي عيارسنجي است تا بفهميم چندنفر به ترقي ايران ميانديشند.
29 سال از زندگي من پيش از انقلاب گذشته است و به ضرس قاطع ميگويم که آن زمان رأي دادن هيچ اهميتي نداشت، چون ملت ايران هنوز براي دموکراسي و مردمسالاري تربيت نشده بود و رفراندومهايي هم که برگزار ميشد همگي حکومتي بودند. کسي که خودش را متعلق به دوران مدرن ميداند و وضعيت موجود را نقد ميکند و ميتواند با آزادي بگويد که من رأي نميدهم، چگونه ميتواند آزادياي که در ايران ايجاد شده است را نفي کند و رأي دادن را بيتأثير بداند؟! وظيفه همه ماست که نسبت به اين پديده بسيار جوان رأي دادن که در کشور ما به وجود آمده است متعهد باشيم؛ رأي دادن تمرين دموکراسي است.
* کارگردان تئاتر